روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.
آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند
در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید
نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟
پاسخ داد: عالی بود پدر!
پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟
پسر پاسخ داد: بله پدر!
و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:
فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا.
ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.
ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند.
حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست!
با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود.
بعد پسر بچه اضافه کرد :
متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم .
جوان تحصیل کرده ای پیش یکی از ثروتمندان رفت تا دختر او را خواستگاری کند.
همین که مرد چشمش به قیافه جوان افتاد از این که چنین داماد موقری داشته باشد بسیار خوشحال شد.
لذا برای تطمیع وی گفت: من سه دختر دارم که هیچ یک ازدواج نکرده اند و می خواهم همه را به راحتی شوهر دهم از این رو تصمیم گرفته ام به هر یک از آن ها موقع عروسی به تناسب سنشان پولی دهم تا دست خالی به خانه شوهر نروند.
به عنوان مثال آن که هجده سال دارد هجده هزارتومان و آن که بیست وپنج سال دارد بیست وپنج و دیگری که سی ودوسال دارد به همان مقدار وجه نقد دهم.
حال شما به خواستگاری کدام یک آمده اید؟
کمی فکرکرد و پرسید: شما دختر صدساله ندارید؟!
يك روز يك دختر كوچك در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش كه داشت آشپزى مىكرد نگاه مىكرد. ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد. از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟ مادرش گفت: هر وقت تو يك كار بد مىكنى و باعث ناراحتى من مىشوي، يكى از موهايم سفيد مىشود. دختر كوچولو كمى فكر كرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده!
خدا رو شکر هنوز مهریه دخترها شماره موبایلشون نشده همه که نباید درس بخونن ، تو هر کلاس چند نفر میخونه ؛ بقیه هم ازشون مینویسن بعد این همه شغل مفید تو جامعه . بلاخره نجاری و آهنگری و خیاطی و ... هم شغلهای شریفین. والا حرص نخورید راحت امتحانتونو بدید. طرح روحیه دهی به دانشجویان چند روزه ایرانسل اس ام اس نداده ، نگرانشم .. اگه دیدینش بگید یه میس بندازه من از نگرانی در بیام ! آدم ها خیلی بی شعور تر از آنند که فکرش را می کنید. بی خودی با آن ها بحث نکنید. اعصاب خودتان خرد می شود. به جای بحث، کتاب بخوانید! سکوت همیشه علامت رضا نیست؛ بیشتر وقتها علامت نبودن رضاست! شاید موبایل ، تنها چیزیه که همه اصرار دارن مالِ اونا کوچکتره ! حتی اگر گاو هم باشی ، در صورتی که در جای مناسب قرار بگیری ، کسانی پیدا می شوند که تو را بپرستند ... گفتگوی دو دختر پای تلفن سلام عشقم. قربونت برم. چطوری عسل؟.... فدات شم....گنجشک کوچولوی ! خودمی.... باشه منتظرم... می بینمت خوشگم.. می بوسمت... بوس بوس :گفتگوی دو پسر پای تلفن بنال.... عوضی مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ د گمشو راه بیفت دیگه***** !! و چند کلمه ی ناجور که شرمنده کلمات در حدی نیست که اینجا نویسم اگر می خواهی دروغ نشنوی اصراری برای شنیدن حقیقت نكن...
غضنفر میره جوراب فروشی و میگه : آقا من جوراب می خوام . فروشنده میگه : مردونه .
غضنفر هم دستش را دراز میکنه و دست میده و میگه : مردونه غضنفر زنشو میبره سونوگرافی بهش میگن پسر داری میگه تو رو خدا بگین اسمش چیه
یه غضنفر میره ماشینشو بیمه بدنه کنه، آخر سر که کارش تموم میشه بیمه ای بهش میگه ایشالا هیچوقت از بیمهتون استفاده نکنین. غضنفر هم برمیگرده میگه ایشالا شما هم از این پول خیر نبینین !
به لره ميگن علي يارت ميگه ما تيممون تكميله يار خودتون...
يارو تو مشهد بچش گم ميشه نذر مي كنه و ميگه: يا امام رضا دستم به دامنت، بچم پيدا بشه، ديگه غلط كنم بيام مشهد
زنه لره همه ی دندوناشو میکشه یه دونه رو میزاره . لره میگه چرا؟ میگه میخوام چادرمرو باهاش نگه دارم.
غضنفر میره لوازم ورزشی میگه پرچمه ایران رو دارین . یارو میگه آره براش میاره . یکم فکر میکنه میگه ببخشید رنگ های دیگشم میتونم ببینم؟..
یه روز دو تا آفریقاییه با یه ترکه یه چراغ جادو پیدا میکنن، یکه از اینا چراغه روپاک میکنه، یهو غوله چراغ میزنه بیرون و بهشون میگه هر کدومتون یه آرزو بکنیدآفریقاییه اولی فکر میکنه میگه منو سفید کن، از اونطرف ترکه میزنه زیره خنده، ازشمیپرسن چرا میخندی، میگه همینجوری آفریقاییه دومی هم میگه منو سفید کن، بازم ترکهمیزنه زیره خنده، ازش میپرسن چرا میخندی، میگه همینجوری بعد که نوبت ترکه میرسه، یهنیگاه به آفریقاییهای خوشحال می کنه، و میگه هر دوتاشونو سیاه کن همینجوری بعد که نوبت ترکه میرسه، یهنیگاه به آفریقاییهای خوشحال می کنه، و میگه هر دوتاشونو سیاه کن.
غضنفر داشت گریه می کرد. باباش پرسید چی شده؟ گفت: عاشق شدم! باباش گفت حالا عاشقکی هستی؟ گفت: هر کسی که شما صلاح بدونی.
غضنفر میره حج نه نماز می خوند ، نه طواف می کرد و نه . . . ازش می پرسند : تو چراهیچ کاری نمی کنی ؟میگه : به ما گفتند همه چیز با کاروانه.
غضنفر قاضی میشه ، یکی میره پیشش میگه من از همسایه ام شکایت دارم ، به من گفته : گه نخور ! غضنفر هم میگه : غلط کرده ، برو بخور . به کسی چه مربوطه ؟
غضنفر رفت تعلیم رانندگی رفیقش پرسید چطور بود؟ گفت: خوب بود ولی مربیه خیلی مذهبیبود. هر طرف من می پیچیدم می گفت یا امام رضا یا ابوالفضل.
غضنفر می ره دکتر می گه من شبا خواب می بینم با خرا فوتبال بازی می کنم. دکتر می گهبیا این قرصا رو بخور می گه: می شه از فردا بخورم امشب فیناله.
غضنفر میخواسته بچش رو نصیحت کنه! میگه: چند سالته؟ میگه: 16 سال ! میگه : خاک برسرت الان هم سن سالات 30 سالشونه. . .
.غضنفر میره تو جنگل داد میزنه میگه : ما خرس میخوریم ، شیر میخوریمیهو میبینه یهشیر پشت سرشه !داد میزنه میگه : ما بعضی وقت ها گه اضافی هم میخوریم.
از یارو میپرسند پتروس کی بود؟ میگه یه دهقان فداکار بود که وقتی گرگ یوسفش راخورد، رفت زیر تانک و انگشتشو کرد تو چشم راننده قطار. . .
با دوستم رفتيم تو يه مغازه ي شلوغ که عسل طبيعي ميفروشه؛
نوبت ما که ميشه طرف ميگه:شمام عسل ميخواين!؟
پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوريم اومديم استخدام شيم
تو لباس فرم منو دیده، میگه سربازی؟ محل فیلم برداری رو گم کردم نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟
******************************************************
پـَـَـ نــه پـَـَــ عضو سیاه لشگر سریال مختارم
*****************************************************
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده
********************************************** ********
به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام
واسشون جشن سالگرد بگیرم
*******************************************************
رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟
میگه برا کباب؟
پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام
******************************************************
با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش 3 طبقه بسازی!!!
******************************************************
*******************************************************
دارم از گرما میمیرم، خودمو مثله چی دارم باد میزنم. بابام میاد میگه چیه ؟ گرمته ؟؟ ؟ ******************************************************** یارو اومده میبینه همكارم توی اتاق نیست. باز میپرسه خانم فلانی نیست؟ میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟
بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته
**************************************************
**************************************************
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم حداکثر سرعت چرخش مچم رو امتحان میکنم
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ هستن. افتادن پشت اون كمد. با خطكش بزن در بیاد
********************************************************
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخایم همین جوری ولش کنیم اسمش بشه نیـــــو فولدر
********************************************************
به یارو میگن طاقت شنیدن خبر بد داری؟میگه اره میگن بابات مرد.میگه خاك توسرم فكر كردم یارانه هارو قطع كردن...
.
.
.
قل مراد تو مسابقه دو دوپینگ میکنه ، ازقضا آخر میشه! رفقاش میپرسن: بابا چرا آخر شدی؟
میگه: آخه نمیخواستم بهم مشکوک شن!
.
.
.
قل مراد میگه عجیبه! میگن چی عجیبه؟ میگه 100000 تا تماشاگر ،
22 تا بازیکن ،3 تا داور! میگن این کجاش عجیبه؟
میگه گنجیشکه همرو ول کرده سر من کار خرابی کرده !
.
.
.
قلمراد میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد،
به بابای عروس میگه: ما میریم یه دور میزنیم، بر میگردیم !
.
.
.
از خره قل مراد میپرسن: چى شد که خر شدى؟
سرى تکون میده و میگه: امان از رفیق ناباب
.
.
.
گرگه میره درخونه شنگول ومنگول میگه بازکنید منم مادرتون ،
خرسه میاد بیرون میگه : تو دهن ما رو آسفالت کردی ، اونا 10ساله از اینجا رفتن!
.
.
.
طرف داشته با خره فوتبال بازی میکرده.
بهش میگن چرا با خر بازی میکنی؟
میگه همچینم خر نیست. 3 به 1 جلوئه!
ادامه مطلب...