این روزها می آیند و میروند و با رفتنشان ذره ذره صبر و قرار مرا هم میبرند تلخ می آیند و تلختر میروند.......... اما خیالی نیست من اگر کمی قویتر از این باشم بی شک میتوانم باز هم به این زندگی اجباری ادامه بدهم چاره چیست جز صبر و صبر و صبر آنقدر فکر و خیالهای شبانه آتش بر آرامشم میزند که از سیاهی شب گریزانم آنقدر آتش فریب و نیرنگ و دروغ مردمان در روز وجودم را میسوزاند که از روشنی روز گریزانم چه کنم که نه پای رفتن دارم و نه تاب ماندن........ حیرانِ حیران مانده ام درگیر به همه چیز دنیا ! دروغــــــــــــــــی دروغ !!! فـــــــــریبی فریب!!! زندگی ! تلخـــــــــــی تلخ!!!آدمها ! دو رویــــــــــید دو رو!!!
نظرات شما عزیزان: