انارباش که شهدت زکنج لب بمکم
به زخم دل نگاه کن دگرنزن نمکم
دمی بیا بنشین با من غریب احوال
به بوسه ای کمکم کن ویا بکن کلکم
دلم شکسته وهرتکه اش مقابل توست
نگاه کن نگاه کن دل ترک ترکم
من ازتمام وجودم شبی گذر کردم
برای دیدن چشمت که راهی درکم
تمام عمرچو کرمی که پیله میبافد
به سر هوای تو بودو شبی که شاپرکم
غمت چو شمع عزا قطره قطره آبم کرد
بخوان تو سوزدل اینک زصوت نی لبکم
نظرات شما عزیزان: