* زخـــــــــم احساس *
نوشته شده در تاريخ جمعه 11 شهريور 1390برچسب:, توسط |

شرم تان باد ای خداوندان قدرت بس کنید !!! بس کنید از این همه ظلم و قساوت بس کنید !!! ای نگهبانان آزادی ! نگهداران صلح ای جهان را لطفتان تا قعر دوزخ رهنمون سرب داغ است این که می بارید بر دلهای مردم سرب داغ موج خون است این که می رانید بر آن کشتی خودکامگی را موج خون گر نه کورید و نه کر گر مسلسل هایتان یک لحظه ساکت می شوند بشنوید و بنگرید بشنوید این وایِ مادرهای جان آزرده است ! کاندرین شبهای وحشت سوگواری می کنند بشنوید این بانگ فرزندهای مادر مرده است کز ستمهای شما هر گوشه زاری می کنند بنگرید این کشتزاران را که مزدورانتان روز و شب با خونِ مردم، آبیاری می کنند بنگرید این خلق عالم را که دندان بر جگر بیدادتان را، بردباری می کنند دست ها از دستِ تان، ای سنگ، چشمان! بر خداست گر چه می دانم آنچه بیداری ندارد خواب مرگ بیگناهان است و وجدان شماست با تمام اشکهایم، باز- نومیدانه - خواهش می کنم بس کنید !!! بس کنید !!! فکر مادرهای دلواپس کنید رحم بر این غنچه های نازکِ نورس کنید بس کنید !!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.